integrity

یه کلمه‌ای هست توی انگلیسی که توی فارسی به نظرم براش هیچ جایگزین درستی وجود نداره. همین کلمه‌ای که سابجکت این پسته. گوگل‌ترنسلیت تو بهترین تلاشش از نظر من ترجمه‌ش می‌کنه «درستی». معنیش اما درستی نیست. خیلی بالاتر از درستیه. کسی که اینتگریتی داره رو من خودمم  بخوام دیگه خیلی سعی کنم تو فارسی، می‌گم «آدمِ درست. آدم‌حسابی» اما این براش کمه به نظرم. کسی که اینتگریتی داره میشه روش حساب کرد، میشه هیچ‌وقت ازش ناامید نشد به نظرم، میشه حتی رو اسمش قسم خورد. آریان‌پور هم بعد از درستی و امانت و اینا نوشته «کمال». کمال؟ نه به نظرم. یکی از این دیکشنری آنلاین‌ها هم نوشته «بزرگواری» بعد زیرشم مثال زده که «عه من آو اینتگریتی» یعنی مرد بزرگوار. بله،‌ همین‌قدر آبزورد همین‌قدر پوچ.

حالا یا من دارم سخت می‌گیرم خیلی یا اینکه من سخت نمی‌گیرم و واقعا نداریم کلمه‌ای که از خجالت این کلمه دربیاد که در اون‌صورت باید بریم بگردیم دنبال دلیلش که چرا پس؟

2 comments: