تا حالا پاهام اينقدر درد نگرفته بودن ، احساس ميكنم استخونهاي پاهام از اون وسطِ وسط دارن تَرك برميدارن . سرم هم درد ميكنه . در واقع همه ي جونم ذوق دوق ميكنه (ديكته ش همينجوريه ديگه ؟)
امروز روز خوبي بود ، از اون روزها كه دوست داري تو تاكسي با راننده صحبت كني آخرشم برگردي بگي "بله آقا ، وضع بدي شده !" از اون روزهايي كه وقتي خانمي كه پشت سرت واستاده تا كار تو با خودپرداز تموم شه ازت ميپرسه "پول داره آقا ؟" به جاي سر تكون دادن معمول و نگاه نكردن و راهت رو كشيدن و رفتن* خيلي با ادب جواب ميدي كه "بله خانوم داره ، ولي فقط پنج هزاري داره" و لبخند ميزني و ميشنوي كه ميگه "باز خدا رو شكر ، هرچند هيچ بركت ندارن اين پنج هزاريها" و تو باز لبخند ميزني و ميري . از اون روزها كه ميري تو كتاب فروشي و عين ديوونه ها كتاب برميداري . از اون روز خوبها ديگه . ميفهمين كه ؟ از اون خوبهاش ! فقط ولي پاهام درد ميكنن ! كاش يكي بود پاهام رو ميماليد ، منم هيچ نميگفتم "بسه قربونت برم ، دستت درد گرفت ، مرسي"
-------------------------
* طريقه ي رفتار من تو خيابون با آدمهاي ناشناس
آره ، درسته
ReplyDeleteخیلی وقته منتظره همچین روزهاییم
می دونم ، میرسه
:))
به به چه پسره خوبی! چه پسره با ادب و خوش اخلاقی
ReplyDeleteman kamelaaaaan mifahamam ke rooze khoob o lezate piaaderavi o akhare shab az padard mordan yani chi...
ReplyDeleteaghaaa man diroooz overdoz shodaamaa
ذوق ذوق درسته ولی مث که عجله داشتی شده ذوق دوق:))
ReplyDeleteمن دلم از این روزها می خواهد که هندزفری به گوش ، تمام مسیرها را با اتوبوس می روم! دیر و زودش هیچ مهم هم نیست!
خسته نباشی جوون:دی
آره هااا
ReplyDeleteتازه کلی با خودت حال می کنی که بابا دمم گرم عجب شهروند خوب و شهروندی هستم...
راجع قضیه پا بنده نظر زیادی ندارم چون زمینه های بنده مهندسی صنایع و خالی بندی، اندکی شعر و ادبیات ، درد و دل با دوستان، و اینهاست (اگه چیزی از قلم افتاد خودت می دونی دیگه، عیبی نداره )
بله راجع به پا و اینها نظر زیادی ندارم
اگه تو خارج گیر کرده باشی، همین حرف زدن با این خانومه روزتو می سازه!
ReplyDelete