we are all khengz.

وسط آن‌همه ایمیلِ «ای وای چرا داری میری؟» یک ایمیل خیلی رسمی هم از اچ‌آر آمد که دو تا از پارتنرها را هم تویش سی‌سی کرده‌بود و نوشته بود «راستی! ما به پارتنر سنگاپورت هم می‌خواهیم خبر بدهیم که داری می‌روی» و بعد ادامه داده‌بود «اگر هنوز خودت نداده‌ای». بلافاصله بعد از خواندنش خنده‌ام گرفت. از دون‌مایگی آدم‌ها. از این‌که تصور می‌کنند قدرتمندند. از این‌که این تصویر ماوراییِ «دیگر نمی‌گذارم برگردی حتی اگر آفیس آن‌طرفِ اقیانوس‌مان باشد». خنده‌ام گرفت. بلند خندیدم. خیلی بلند. هزار تا طعنه و کنایه به ذهنم رسید که برایش بفرستم. من اما تا آخرین لحظه جنتلمن باقی خواهم ماند. تایپ کردم که «بله، متشکرم از اینکه پرسیدید. من با تیم قدیمم در تماس دائم هستم و آن‌ها از این موضوع باخبرند.» و توی دلم ادامه دادم «که کاش لااقل آن‌قدر باهوش بودی که آن قسمت اگر خودت فلان را نمی‌نوشتی ابله».