متاسفانه به جایی رسیدهام که نمیتوانم از اتفاقات غیرکاری زندگیام بنویسم. دیگر هرگز آنقدر شجاع نخوام بود که بتوانم واقعا بنویسم و حتی به غیر از چند تا از نزدیک ترین دوستانم حتی به بقیه هم نگویم که در زندگ غیر کاری ام چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است و درست است که تقریبا همه زندگیام کار شده است اما همان درصد خیلی خیلی کمی هم که کار نیست، خیلی جاهای خوب و هیجان انگیزی است که من نمیتوانم در موردشان بنویسم یا اگر قبول کنیم که اینستاگرام ادامه وبلاگ نویسی است، عکسی ازشان بگذاریم. اینکه میگویم نمی توانم هم البته معنی اش این است که انتخاب میکنم که حرفشان را نزنم وگرنه کسی که جلوی آدم را نمیگیرد. و این احتمالا فرق الان با کله خریهای ده سال قبل است. همه خودشان را سانسور میکنند. حتی اگر زر بزنند که نمیکنند. یک روزی، یک جایی همه ما خودمان را سانسور میکنیم. من حقیقت را میگویم اما همه حقیقت را نه.
لینک به پست اصلی
لینک به پست اصلی