همينطور زل زده توي چشمهام وُ حاليش هم نميشود كه من خيلي وقت ندارم كه برايش بريزم دور . ميگويم «دُنت يو وانت تو پِلي ؟» . با همان لهجهي بريتيش نگاهم ميكند كه «ساري ، آي جاست كاانت پلِي ساچ ريفز !» . جفت دستهام را ميكنم توي جيبهاي پشتي و «گِت اِوِي ذِن» . باورش نميشود به همين راحتي ازش گذشته باشم .
Don't you want to play ?
I just can't play such riffs.
Getaway then.
I just can't play such riffs.
Getaway then.
خالی نباشه
ReplyDelete:**