"اين حرف آخرته؟"
"حرف اول و آخر نداره داداش ، من ديگه نيستم !"
"همون ، منظورم اينه كه اين حرف آخرته ديگه؟"
"عجب زبون نفهميه" و روش رو برگردوند و شيشه ي ماشين رو كشيد پايين.
"ميگم اين حرف آخرته يا نه ، اگه هست بگو و خلاص"
با عصبانيت برگشت و همونطور كه انگار با دست بالا آورده ش ميخواست تهديدش كنه تو چشمهاش نگاه كرد "ببين آقا جون من ..." يكهو ساكت موند "داري گريه ميكني؟"
-------
پي نوشت : اينجا مطلب خوبي هست در باب مينيمال و مينيماليسم .
No comments:
Post a Comment