دستت به هيچ جا بند نيست . كيست كه بداند ما دست از پا خطا نكرديم . فرياد "آي آدمها"يمان را هيچ كس نشنيد . سرما به صورتمان ميكوبيد و ما چشممان مانده بود به كوهها . برف هم زير پايمان صدا نميكرد . گريهات انداختهاند . من اما ميدانم كه تو پاكترين بودي . دستهايت را من گرفتهبودم . هقهق ميكني . من دلم ميلرزد . صداي اذان و دود سيگار و بوي عود هم كفاف اين درد را نميدهد . پشتبام هم ديگر وقعي نميگذارد بهمان . شايد جايي ديگر باشد . مگر نميگويند دنيا بزرگ است ؟
عجیب سوت و کوره
ReplyDeleteهیچم سوت و کور نیست
ReplyDeleteدرفت هات تو حلقم موش جان