بیش از هر چیز دیگری خانواده را از دست دادهام توی این مهاجرت. لازم نیست بگویم که چقدر چیزهای خوب هم دارد این لعنتی، اما تمام خوبیهای مهاجرت روی یک کفهی ترازو، از خانواده روی کفهی دیگر، در طولانیمدت شکست ِ سنگینی میخورد. لااقل برای من.
ویدئو چت خوب است. اما رنگی از اجبار دارد. اینکه بروید بردارید، شماره را بگیرید، بعد با برنامه و اجازه و یالله و سلامعلیکم بخواهید با کسی صحبت کنید، یکجور اجبار بدی دارد. اینکه هی بگویید «خب چه خبر؟»، این بد است. آدم باید توی خانه باشد. باید بتواند وجود عزیزانش را حس کند. باید لازم نباشد حرفی بزند. باید بتواند سر که بلند کرد مادرش را ببیند مشغول خواندن خبر، یا نیمنگاه ِ گهگاهش را به تلویزیون از بالای عینک، یا درسخواندن ِ خواهرش را وقتی با موهایش بازی میکند.
ویدئو چت دستهای پدر را ندارد. بوی مادر را هم. ویدئو چت هیچ ندارد فیالواقع. ویدئو چت تنها واقعیت ِ دردناک ِ دوریات را عیانتر میکند.
No comments:
Post a Comment