سال نوی فارسی اینجا بودم. یه مهمونی هم گرفتیم که به دلایل ِ مختلف پر شد از غیرایرانیایی که هیچ ایدهای در مورد نوروز نداشتند و البته دلشون هم نمیخواست که داشته باشند. تمام ِ شب رو مشروب خوردند و بعدش هم مست و خراب رفتند خونههاشون. دور ِ همی ِ فاخر ِ عید ِ نوروز شد عین ِ یه مهمونی ِ معمولی ِ آخر هفته. حتی صدای توپ رو هم درستدرمون نشنیدیم از بس سر و صدا بود.
فردا صبحش هم رفتیم نشستیم تو یه بوفهی چینی (بله! چینی)، برانچ خوردیم، و رفتیم سر ِ کار. هیچ عیدی در کار نبود.
سال ِ نوی میلادی هم که لازم به توضیح نیست که برای من صرفن تبدیل دسامبر به ژانویهس.
باز دوباره سال ِ نوی فارسی ِ بعدی هم همینجا در خدمت جمهوریِ هایتِک ِ سنگاپور خواهم بود.
هیچی دیگه. انگار کلن گذاشتهباشنم رو یه نوار نقالهی کاملن مستقیم. متوجهید که؟
No comments:
Post a Comment