آلبوم آخر متاليكا رو دانلود كردم ، الآن كه هدفون تو گوشمه هنوز همه ي آلبوم رو گوش نكردم اما تا اينجا ميتونم بگم كه دارم لذت مند ميشم .

عكس نوشت : چند تا از عكسهاي سفر به خلخال . اولي منم تو چادر و كله ي مهدي ِ خسته كف چادر . ميتونين به موهام دقت كنين و بخندين . دومي مهدي و عمادن كه در بكگراندي از دريا ديده ميشن . سومي هم اميد و عماد خوابالو هستن تو وانت ، صبح ساعت هفت روستاي ناو . عكسهاي بيشتر رو بچه ها رو facebook هاشون گذاشته ن.ميدونم دارين به چي فكر ميكنين . علتش اينه كه blogger زيادي لفتش داد ، منم دو تا عكس آخري و خذف كردم ، متن رو هم دست نزدم .
تصویر حذف شد

3 comments:

  1. این چه قیافه هایی که درست کردین؟ این از سبیل تو که مثل دسته موتور گازیه اونم از ریش اون آقا.......اینجا چه خبره؟

    ReplyDelete
  2. دسته موتور گازی چیه خواهرم ؟ عفت بیان داشته باشین خواهش میکنم ، ای بابا!دو نقطه پرانتز باز

    ReplyDelete
  3. اگر این جادر تو عکست نبود می تونستی ثابت کنی که تو حول و حوش دهه 50 هستی! در ضمن ضمن حسادت فراوان امید دارم باز هم برات از این جور لات بازی های دوستانه-گروهی پیش بیاد. ه

    ReplyDelete